شعر ولایی و سیعلم الّذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون ...
| ||
786
ما همان یا کریم بام شما
شاعر : علی اکبر لطیفیان سلامتی شاعر صلوات برچسبها: [ شنبه 3 تير 1391برچسب:شعر , امام سجاد , زیبا , زین العابدین , ولادت حضرت علی بن الحسین , لطیفیان , ] [ 12:58 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
تا آبشار زلف تو را شب نوشته اند
شاعر : یوسف رحیمی سلامتی و علو درجات شاعر صلوات ...
صلی الله علیک یا ابا عبدالله ...
کربلا ... برچسبها: 786
وقتی که هر شب خواب چشمانت حرام است شادی کجا ؟ مستی کجا ؟ رندی کدام است ؟ من تشنه یک بوسه ام امّا نه آقا ... بیرون ز حد آلوده ام امّا نه آقا ... حتّی اگر در عین ناکامی بمیرم از تو نمی خواهم امیدم را بگیرم ... ای پنجمین خورشید اوج آسمانها روزی رسان ساکنان کهکشانها با وسعت سجّاده ات ایجاد هیچ است پیش تو آقا قصّه فرهاد هیچ است تو عشق را شرمنده احساس کردی عبّاس را آقا شما عبّاس کردی ای وارث آدم ... نه آدم وارث تو تو باعث خلقت ... نه خلقت باعث تو ای وارث توحید ابراهیم ... باقر موسی به پیشت میکند تعظیم ... باقر آه ای مسیح جان بی جان مسیحا عیسی به جنبت قطره ای در پیش دریا علم نبوّت نکته ای از علمهایت تلخیص علم آفرینش چشمهایت از کربلا پای پیاده گامهایت شد بال پروازی که رفتی تا خدایت آن سلسله آن آبله آن روزگاران یادت که می آید تو می باری چو باران تفسیری از پیغمبر و زهرا و حیدر روح حسن روح حسین عبّاس منظر تو زینت پرونده زین العبادی در دلبری اسطوره ای و اوستادی پیغمبران بر سفره علمت نشستند پیغمبران . پیغمبر علم تو هستند تو نورها را خیره از تابش نمودی آئینه ها را غرق از بینش نمودی آقای لبخند و نگاه عاشقانه ... آقای بی منّت عطای بی بهانه از تو افق های علوم عشق باز است ... بالله قسم فهم کلامت چون نماز است ای محور طوف ملائک نعلهایت ای عروه الوثقای حق بند قبایت یک مژه ات حبل المتین جبرئیل است بر وصله کفشت کلیم الله دخیل است ای وارث غم ... وارث خون خداوند ای خورده لبخندت به اشکی تلخ پیوند همچون حسین از تیره آلاله هایی داغی به دل داری خدای لاله هایی ای همسفر ... یاد تو می آید رقیّه ؟ آن سلسله ... آن آبله ... آن اشک و گریه ؟ خوب بگذریم این داغها پایان ندارد مهدی نیاید حل شدن امکان ندارد امّا تو آقا جان مادر سروری کن ما را بخر مانند میثم حیدری کن بر ما بتاب ای آفتاب بی کرانها ای پنجمین روح الله ای جان بخش جانها هر روز آقا دست ما و دامن تو ... لعن خدا بر منکرت بر دشمن تو ... آقا بیا یک بار باباتر نگا کن باباتر از این لطف بر عبدالرضا کن
شاعر : سید عبدالرضا هاشمی
بر شمسه جمال دلربای امام باقر صلوات ...
برچسبها:
786
دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده است شیرین شده است و ماحصلش این غزل شده است تاثیر مهر مادریت بوده بر زبان این واژه ها اگر به تغزل بدل شده است مادر!حضور نام تو در شعر های من لطف خداست شامل حال غزل شده است غیر از تو جای هیچ کسی نیست در دلم این مسأله میان من و عشق حل شده است سیاره ای که زهره نشد آه می کشد آه است و آه آنچه نصیب زحل شده است زهرایی و تلألو نور محبتت در سینه ام ز روز ازل لم یزل شده است با نام تو هوای غزل معنوی شده است بی اختیار وارد این مثنوی شده است هرگز نبوده غیر تو مضمون بهتری تنها تویی که بر سر ذوقم می آوری نامت مرا مسافر لاهوت کرده است لاهوت را شکوه تو مبهوت کرده است از عرش آمدی و زمین آبرو گرفت باید برای بردن نامت وضو گرفت نور قریش! تا که تویی صاحب دلم غرق خداست شعب ابی طالب دلم عمرت نفس نفس همه تلمیح زندگی است حرفت چراغ راه و مفاتیح زندگی است از این شکوه ، ساده نباید عبور کرد باید مدام زندگیت را مرور کرد چون زندگیت ساده تر از مختصر شده است پیش تجملات ، جهازت سپر شده است آیینه ای و سنگ صبور پیمبری در هر نفس برای پدر مثل مادری اشک شما عذاب بهشت است ، خنده کن لبخندت آفتاب بهشت است ، خنده کن دنیای ما نبوده برازنده ی شما هجده نفس زمین شده شرمنده ی شما آیینه ای نهاده خدا بین سینه ام حس می کنم مزار تو را بین سینه ام مانند آن خسی که به میقات پر کشید قلبم به سوی مادر سادات پر کشید
شاعر : سید حمید رضا برقعی سلامتی و علو درجات شاعر صلوات ...
بر جمال دلربای مهدی صلوات ... برچسبها: [ سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:شعر, حضرت زهرا , فاطمه زهرا , فضائل بی بی , آئینی , زیبا , برقعی , ] [ 11:15 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
در پیچ کوچه بود، که ولگرد ِ لعنتی... با سنگ زد به آینه، بی درد ِ لعنتی دیدم به جنگ مادر رنجورم آمده ! فریاد می زدم :« برو نامرد ِ لعنتی» خونت حلال خشم حسن می شود، برو خونم به جوش آمده ، خون سرد ِ لعنتی خط ونشان برای زنی خسته می کشی !؟ لعنت به هرکه گفته به تو مرد، لعنتی! دیوارهای سنگی آن کوچه شاهدند با مادرم چه کرد، کمردرد ِ لعنتی
شاعر : وحید قاسمی سلامتی و علو درجات شاعر صلوات ... برچسبها:
786
تاسیس کربــــلا ، نه فقط بهر ماتـــم است دانـش ســــرای مکتـــــب اولاد آدم اســــت از خیــــــمه گاه سوختـــــه تا ساحل فــرات تعــلیــم گاه رهبــــر خـــلق دو عالــــم است ابهـام امر بین ، که به یک نصف روز خون جشـــن و عـــزای قاســــم داماد ، توام است اصغـــر به سوی معرکه رفتن ، به دوش باب درســی پـــی حصــول حقـــــوق مسلم است هر قطره خـــون ز حنجر آن طفل شیرخـوار بر زخــم های پیــکر اســــلام ، مرهـــم اســت زینـــب چو دید نعـــش برادر ، خطـــاب کرد: بر خیز بین ، که بعد تو ما را که محرم است بلخـــی خــوش باش ، که تعـریف بحر عشــق بیرون ز حد قـدرت و نیــروی شبنـــم است
شاعر : سید میر اسماعیل بلخی ( ره ) شادی روح و علو درجات شاعر صلوات ...
برچسبها:
786
اى بلند اختر که ناموس خداى اکبرى
شعر : آیت الله وحید خراسانی سلامتی و علو درجات ایشان صلوات برچسبها: [ چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:شعر , فاطمه زهرا , آئینی , فاطمیه , مرجع , زیبا , شعر آقای وحید, ] [ 13:21 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
786
شاعر : علی اکبر لطیفیان سلامتی شاعر صلوات برچسبها: 786
مانده ام آندم که زهرا پشت در فریاد زد از چه رو ارض و سما بی پایه و بنیان نشد ؟ مانده ام زیر و زبر بعد از کبودی رخش از چه رو کاخ بلند عالم امکان نشد ؟ مانده ام یاربّ بر این صبرت که اندر محضرت خورد سیلی فاطمه امّا جهان ویران نشد زیر این چرخ کبود و گنبد نیلی رواق بیش از این در حق آل الله هیچ عصیان نشد چاره پهلوی خونین و فراق محسنش اشک و آه و ناله و بی تابی و افغان نشد عاشقی را باید اوّل سوختن در پای دوست ور نه راهی نیست تا جانان اگر قربان نشد
شاعر : سید عبدالرضاهاشمی برچسبها: [ چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:شعر , فاطمیه , فاطمه زهرا , غربت , ولایی , اسلام , شیعه , سید عبدالرضا , ] [ 12:54 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
دستی سوی آسمان رفت ... بر صورتی آشنا خورد ... زهرا روی خاک غلطید ... سیلی به روی خدا خورد ...
شاعر : سید عبدالرضا هاشمی
اللهم العن صنمی قریش اللهم العن الجبت و الطاغوت
برچسبها:
786
لهفي لها لقد اضيع قدرها حتي تواري بالحجاب بدرها [5] . تجرعت عن غصص الزمان ما جاوز الحد من البيان [6] . و ما اصابها من المصاب مفتاح بابه حديث الباب [7] . اتضرم النار بباب دارها و آيه النور علي منارها [8] . و بابها باب نبي الرحمه و مستجار كل ذي ملمه [9] . ما اكتسبوا بالنار غير العار و من ورائهم عذاب النار [10] . ما اجهل القوم فان النار لا تطفي نور الله جل و علا [11] . لكن كسر الضلع ليس ينجبر الا بصمصام عزيز مقتدر [12] . اذرض تلك الا ضلع الزكيه رزيه لامثلها رزيه [13] . و من نبوع الدم من ثدييها يعرف عظم ماجري عليها [14] . و جاوزوا الحد بلطم الخد شلت يد الطغيان و التعدي [15] . و احمرت العين و عين المعرفه تزرف بالدمع علي تلك الصفه [16] . و الاثر الباقي كمثل الدملج في عضد الزهرا اقوي الحجج [17] . و ركز نعل السيف في جنبيها اتي بكل ما اتي عليها [18] . الباب و الدما و الجدار و لست ادري خبر المسمار [19] . شهود صدق مابها خفا سل صدرها خزانه الاسرار [20] .
اهكذا يصنع بابنه النبي
حرصا علي الملك فيا للعجب !!!
شاعر : مرحوم آیت الله غروی اصفهانی ( کمپانی ) هدیه به روح بزرگوار شاعر صلوات
اللهم صلِّی و سلّم و زد و بارک علی السیده الجلیله الشهیده ذات الاحزان طویله ... المجهوله قدرها... المخفیه قبرها... المغضوبه حقها ... المکسوره ضلها ... المقتوله جنینها ... المضروبه وجهها ... المجروحه عینها ... المظلومه بعلها ... الانسیه الحوراء ... امّ الائمه النقباء النجباء ... بنت خیر الانبیاء ... سیده الانساء ... بتول العذراء ... فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) اللهم اللعن ابابکر و عمر و عثمان ... برچسبها: |
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |